همه چيز در خصوص فيلم ۳۰۰


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 14 آذر 1394
بازدید : 650
نویسنده : جاذبه وب

300 the movie

دوستان در اين قسمت ميتوانيد چكيده اي از مطالب نوشته شده در خصوص فيل سينمايي ۳۰۰ را مطالعه كنيد . نكته جالب كه از ديد بسياري از دوستان جامانده است ساخت بازي كامپيوتري با همين نام از روي فيلم ۳۰۰ براي PC  و حتی موبایل !!! که عکس های آن را در انتهای این پست قرار میدهم .

 

گزارش فیلم 300

همین الان از تماشای اولین سانس نمایش عمومی 300 برگشتم. این‌ها نکته‌هایی هستند که در نگاه اول به نظرم رسیدند. البته این‌ها مواردی هستند که ارتباط زیادی با روایت تاریخی فیلم و چیزهایی که این روزها راجع به فیلم مطرح می‌شوند ندارند. اما به هر حال در مورد چنین چیزهایی هم تا به حال کسی چیزی ننوشته:


1- اصلا دیدن فیلم را به هیچ کسی توصیه نمی‌کنم. اگر فکر می‌کنید با وجود همه‌ی اشتباهات وحشتناک در روایت صحیح تاریخ بازهم با یک فیلم خوش ساخت و خوب طرف خواهید بود، کاملا در اشتباهید. اصلا انتظار شاهکاری مثلSin City را نداشته‌باشید ته تهش با نسخه‌ی دست دوم گلادیاتور طرف خواهید بود. خیلی از صحنه‌های فیلم عملا شبیه به صحنه‌های گلادیاتور بودند. داستان فیلم هم چیز زیاد دندان‌گیری ندارد.

 2- چیزی که بیشتر از نادرستی روایت تاریخی فیلم آزارتان خواهد داد، تاکید احمقانه‌ و کلیشه‌ای فیلم روی مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی و این جور‌چیزها خواهد بود. تمام مدت فیلم یونانی‌های آزاد اندیش آزادی دوست دموکرات منش باحال و با صفا در باره‌ی ضرورت حضور چنین چیزهایی و و نابودی چیز‌های بد و بی‌خودی مثل برده‌داری و ظلم و تاریکی که طبیعتا متعلق به ایرانی‌هاست صحبت می‌کنند.

خداوکیلی این تصویر رو با مجسمه های تخت جمشید مقایسه کنید اگه سازندگان فیلم یکم به خودشون سختی میدادن و فقط یک عکس از تخت جمشید رو نگاه میکردن متوجه میشدن که لباس ایرانیان اون زمان چشکلی بوده .

خوش تیپ و شجاع چشم آبی و باحال با صفاست، و بر و بچه‌های با معرفت ارتش اسپارتا همه‌شان هیکلی در مایه‌هایی بدن‌کارها (که نسخه‌ی پیچیده‌تر و جواد‌تر بدن‌ساز است) و کشتی‌کچ کارها دارند. اصولا جمع دو متغیر عقل (و سایر عواملی مثل قدرت استدلال و این جور‌چیزها) و هیکل برای همه انسان‌ها یک عدد ثابت است. بنابراین همنانطوری که تصور حضور یک بدن‌کار در میادین علمی کار خیلی خیلی سخت و عجیبی است، شنیدن کلماتی مثل آزادی و این جور چیزها (که حداقل به پنج دقیقه فکر کردن نیاز دارند) از نره‌خرهایی مثل شاه لثونیداس و بر‌بچه‌های با صفا و ورزشکار اسپارتی کمی عجیب است.

 4- شاه لئونیداس و سپاه فداکار و جان بر کفش با وجود تمام آزادی‌خواهیشان هیچ رحم و مروتی ندارند و اصولا از انسانیت فقط همین آزادی‌اش را چسبیده‌اند و ول کن معامله هم نیستند. در خیلی از صحنه‌های فیلم شاه لئونیداس و بقیه‌ی ارتش 300 نفره با آزادی و دموکراسی تمام مشغول جرواجر کردن سربازهای پلید و نکبت ارتش خشایارشاه هستند. در یک صحنه از فیلم هم ارتش جان بر کف اسپارت با لذت تمام مجروح‌ها و زخمی‌های ارتش ایران را می‌کشند، شاه لینونیداس هم بالای سرشان سیب گاز می‌زند.

5- یک بابای گوژپشتی هست که نه چشم آبی دارد نه قد بلند نه شکم شیش تیکه و نه قیافه‌ی خوب و اصولا همه‌ی آتش‌ها از گور این بابا بلند می‌شود. یک جایی از فیلم که این از حضور در ارتش باحال اسپارت سرخورده شده راهش را کج می‌کند و زرتی می‌رود پیش خشایار‌شاه که توی حرمسرایش منتظر این بابا نشسته، که به لئونیداس خیانت بکند. خشایار‌شاه هم برای این‌که دل این بابا را به دست بیاورد بهش وعده‌ی مال دنیا و دخترهای خوشگل و این چیزها می‌دهد. تصویری که از دخترهای خوشگل مورد نظر خشایار شاه می‌بینید زیاد چیز جالبی نیست. بیشتر با یک مشت بازیگر فیلم مستهجن (هر کلمه‌ای که دوست داشتید جایگزین این کلمه کنید) طرف هستید. بعد از آن طرف درست در صحنه‌ی بعدی زن زیبا و با کمالات شاه لئونیداس را می‌بینید که در غیاب شوهرش به هر دری می‌زند که بقیه ارتش را هم بفرستد به کمک 300 دلاور شجاع. این تفاوت بین تصویری که از زن در دوطرف ماجرا نشان داده شده و همین‌طور ترتیب این صحنه‌ها خیلی توی چشم می‌زند.

6- در همان صحنه بالا، وسط همه‌ی این ماجراها یک قلیان هم می‌بینید. باز صد رحمت به معرفت کارگردان که هوای خشایار‌شاه را داشته و با وجود این‌که قلیان در آن زمان‌ها اختراع نشده بوده برایش یک قلیان چاق کرده.

7- لهجه‌ی عربی سرباز‌های ارتش خشایار‌شاه هم خیلی توی چشم می‌زند. واقع سازندگان فیلم خیلی زحمت کشیده باشند که از بین نوشته‌های کامیک لهجه‌ی یک نفر را هم مشخص کنند.

8- آخر فیلم آن جایی که شاه لئونیداس با ارتشش دراز به دراز روی زمین افتاده‌اند اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که شرت‌هایشان خیلی شبیه به شرت‌های امروزی‌است. طوری که حتی دوخت‌‌های ریز روی شرتشان هم شبیه به مدل شرت‌های امروزی است

گزارش فیلم سیصد

فیلم، بدون بزرگنمایی زیباترین و باورنکردنی ترین تصاویر متحرکی است که تابحال دیده ام (اگر تیزر را با کیفیت بالا ببینید میفهمید). واقعا هر کدام از صحنه های تیزر مثل یک تابلوی نقاشی است در عین حال کاملا با صحنه های کتاب (کامیک) مطابقت میکند. در این شکی نیست.

متاسفانه، نکته تاثر برانگیز به تصویر کشیدن ایرانیان در فیلم و کتاب است. متاسفانه، مثل اکثر روایت های غربی از تاریخ، ایرانیان افرادی وحشی و نادان نشان داده میشوند و دیالوگ های کتاب تا سرحد توهین پیش میروند. مثلا یه جا که ایرانی ها در حال افتادن از دره هستند نوشته:

Persians gasp and groan and gurgle and scream and stumble and tumble and fall, brains splattering across briny stones, lungs sucking deep of the deadly, satly sea.

جای دیگر روی تصویری از سربازان ایرانی بر روی شتر نوشته شده:.

One hundred nations descned upon us. Snowrting, snarling desert beasts. Howling barbarians. The armies of all asia pledged to crush the republics of greece. to make slaves of the only free men the world has ever known.

نگاه سوم به فیلم 300

ديروز ما در برلين اين افتخار رو داشتيم که زودتر از اکران، آنرا در جشنواره‌ی فيلم برلين تماشا کنيم. 


البته اين افتخار نصيب من نشد، ولی همکارانم، به همراه دوست ايرانيم، فرنوش، به ديدار اين فيلم شتافتند. و امروز حال و قيافه‌ی فرنوش ديدنی بود:


-
فرنوش در حاليکه صدايش از عصبانيت ميلرزد و اشک در چشمانش جمع شده تعريف ميکند: افتضاح به معنای واقعی، ايرانيها را مثل حيوان نشان داده بود: بدوی، با پوششی مثل تروريستهای امروزی، جلادگونه با چشمهايی پر از خون، سياه پوست،  


ميگويم خب، ۲۰۰۰ سال پيش بوده، قيافه‌ها بايد هم بدوی باشند، جنگ هم بوده، نميشه که همه صلح‌طلب و مهربان به‌نظر برسند، ضمن اينکه امپراتوری ايران، گستره‌ای از قومها بوده، سياه پوست يا پوستی با رنگ تيره هم نبايد کم بوده باشد.

-        ميگويد آخر يونانيها همه خوش‌تيپ، هيکلهای ورزشکاری، با درايت، شجاع، زيرک که با يک حرکت شمشير، ۱۰۰۰۰ نفر ايرانی را قلع و قمع ميکنند

  

            
ميگويم، خب چه انتظاری داری عزيز من، تو هم اگر بخواهی دشمنت را به تصوير بکشی همه را زشت و احمق و عقب‌افتاده نشان ميدهی، خودت را شيک و خوشگل و باهوش. مگر در فيلمهای جنگ، عراقی‌ها را نديده‌ای؟ 

-        ميگويد قبول دارم، هميشه اغراق ميشود، اما نه اينکه همه‌ی واقعيتها را تحريف کنند؛ آخر همه‌ی ايرانيها را اين شکلی نشان ميداد، زنهايشان را هرجايی، خشايار شاه را با صورتی   پر از گوشواره و آرايش غليظ، همجنس‌باز،

-        ميگويم خب مگر نه اينکه پدر تاريخشان، هردوت گفته ايرانيها، زنهايشان را به ميهمانشان تعارف ميکردند؟ مگر کم بوده در تاريخمان، شاهد و ساغر و …. . خب، برداشتشان از ايران همين ميشود ديگر، اما بيننده‌ی فيلم بايد عاقل باشد، مگر ميشود دو همسايه، در يک زمان مشابه، يکی اينقدر متمدن، باهوش، با درايت، ديگری آنقدر عقب افتاده و احمق؟ مشکل اينجاست که تاريخ را هميشه پيروزها مينويسند، هيچ فيلم يا کتاب و يا سند قابل عرضه‌ای از ايرانيها ديده‌ای که بخواهد اطلاعات بيغرضی از زاويه ديدی دیگر ارائه دهد؟ ضمناً اين هم يک فيلم (فيلم-انيميشن) است، نه سند تاريخی، که خودت را اينقدر ناراحت ميکنی.

-        ميگويد آخر مردم برای يونانيها دست ميزدند . آنها را وقهتی ايرانيها رو مثل مورچه ميکشتند و دست و پایشان را با شمشير ميپراندند، تشويق ميکردند

ميگويم خب فيلم اکشن بوده، چه انتظاری داری، اينها همانهايی هستند احتمالاً که ميروند فيلمهای جنگ ستارگان ميبينند و برای کشته شدن آدم فضايی‌های بدذات هورا ميکشند.
-
 ميگويد آخر ايرانيها رو هو ميکردند و به حماقتشان ميخنديدند،… اينقدر شور بود که آخر فيلم، یک ايرانی ديگر حاضر در سالن بلند شد و شروع کرد به بدگويی از فيلم و انتقاد به تشويق‌کنندگان 


ميگويم خب، تو هم اگر ايرانی نبودی، حتماً با قهرمان و نقش اول فيلم همذات‌پنداری ميکردی، نه با شکست‌خوردگان.


-
 ميگويد نه تو درک نميکنی ، واقعاً ناراحت‌کننده بود ، جای تاسف دارد برای اروپايی‌ها که خودشان را با معلومات ميدانند و آمريکايی‌ها را مسخره ميکنند. 


-
 و فرنوش قانع نميشود . خودم هم! اين عکس‌ها و کليپ فيلم را ميبينم و بغض ميکنم. عقل ميگويد من مسوول انسان بودن خودم هستم، و مفيد بودن برای ديگران، اما احساس ميگويد آن تکه از خاک دنيا و آنچه آنجا ميگذرد، از تو جداشدنی نيست. بغض ميکنم و افسوس ميخورم.

برشی از تاريخ


داریوش قصد لشکرکشی به یونان و فتح آتن را داشت اما قبل از تحقق اين آرزو درگذشت و نتوانست نقشه خود عملی کند. شش سال بعد، پسرش خشایارشا در جهت برآوردن آرزوی پدرش با سپاهی عظیم و یک ناوگان نیرومند به یونان رسید. در نبرد ترموپیل، سپاه یونانی را مغلوب شد و لئونیداس به قتل رسید. خشایارشا آتن را تصرف کرد و آکروپولیس (ارگ آتن) را به آتش کشید اما در نبرد سالامیس ناوگان ایران نابود شد و خشایارشا به ایران بازگشت.

يونانی‌های خوش‌تيپ، ايرانی‌های وحشی!

هفته‌نامه چلچراغ- حتماً يادتان است که نمايش فيلم «اسکندر» اوليور استون، محصول شرکت برادران وارنر و نشان دادن سيمای نامناسبی از ايرانيان اعتراض عده‌ای را برانگيخته کرد و البته تنها شکست تجاری فيلم توانست کمی از آتش خشم معترضان بکاهد

فيلم «300» پس از «بی‌باک» و «شهر گناه» سومين اثر سينمايی است که از روی کتاب‌های کميک استريپ فرانک ميلر ساخته می‌شود با این تفاوت که فیلم 300 درباره جنگ‌های ایران و یونان باستان است. ميلر اين کميک را با اقتباس از فيلمی به نام The 300 Spartans يا 300 اسپارتی که در سال 1962 اکران شده بود، کشيد و حالا از روی این کميک، دوباره فيلمی ساخته می‌شود که مانند «شهر گناه» فريم به فريم شباهت تام با نسخه کميک خود دارد.


داستان فيلم، جنگ ایران و یونان در میدان جنگ ترموپیل (گردنه معروفی در یونان، بین کوه اویته و خلیج مالیک) است. جایی که پادشاه اسپارتی یعنی لئونیداس ارتش 300 نفری خود را علیه ارتش عظیم ایرانیان تجهیز کرد تا مقابل سپاه خشایارشا ایستادگی کنند اما گوژپشتی دروازه‌های شهر را به روی لشگر ایران باز می‌کند بنابر روايت هرودوت از تاريخ، این 300 اسپارتی توانستند جلوی لشگر عظیم خشایارشا به مدت 3 روز مقاومت کنند اما در نهايت شکست خوردند. بنا بر اين روايات همین دفاع سه روزه باعث اتحاد یونانیان علیه ایرانیان و همین آغازی شد برای دموکراسی یونان و در نهايت شکست خشاريارشا در نبردهای بعدی. (چيزی شبيه شکست آلمان در نبرد استالینگراد و کسب روحيه متفقين).

«هرودوت» درکتاب 9 جلدی خود به نام «جنگ پارسی‌ها» جزئيات جنگ‌های ايرانيان از آغاز کار تا پايان لشکرکشی خشايارشا به يونان را شرح داده است.

می‌گويند علم تاريخ با هرودوت و همين کتاب آغاز شد با اين حال، تاريخدانان جديد بسياری از ارقام ذکر شده در کتاب‌های هرودوت را اغراق‌آميز می‌دانند اما فيلم 300 پايه‌های داستانش را بر همين روايات بنا می‌کند.

گذشته از نکات تاريخی آزاردهنده‌ترين قسمت‌های 300، تصوير ايرانيان است. در اين فيلم سپاه ايران افرادی هستند مشابه وحشی‌ها و موجودات نفرت‌انگيز ارباب حقه‌ها يعنی «اورک‌ها». کسانی که جز کشتن نمی‌دانند و از نظر مغزی هم موجوداتی هستند در رديف غول‌های ابله داستان‌های هری پاتر که البته در برابر 300 نفر يونانی خوش‌تيپ و فداکار زمين‌گير می‌شوند.

اما مسأله نگران‌کننده اين است که هر گاه قدرت‌های بزرگ دنيا با کشوری دچار چالش شدند، تمام تلاش خود را برای زير سؤال بردن تارخ و فرهنگ آن کشور صرف کردند و چه ابزاری مناسب‌تر از سينما. حتی اگر به تئوری توطئه معتقد نباشيم، در خوش‌بينانه‌ترین حالت هاليوود نشان داده که می‌تواند از موج منفی عليه یک کشور کمال استفاده را ببرد و جيب‌های صاحبان صنعت فيلم‌سازی خود را از پول آکنده سازد.

وبلاگ «ارزيابی شتاب‌زده» تحليل جالبی از اين ماجرا دارد. از نظر او کشورهای اروپايی بعد از دوره رنسانس و به دنبال آنها آمريکا در جهت هويت‌سازی هميشه خودشان را فرزندان يونان و روم مطرح کرده‌اند. تأييد اين مسأله را در نام‌گذاری مجلس آمريکا (سنا) که از روم گرفته شده، نوع حکومت آمريکا (جمهوری) که از «رس-پوبليکا» (مسأله ملی) لاتين گرفته شده، ادعای فرهنگ سياسی آمريکا (دموکراسی) يا حکومت اقشار که نام دولت آتن بوده، می‌توان ديد. امروز مسأله تبليغات علاوه بر بعد سياسی، بعد فرهنگی هم پيدا کرده‌اند و به ماجرای نژادپرستی در حال تبديل به فرهنگ‌پرستی است که در اين فيلم هم رد پای آن را می‌توان ديد. در فيلم 300، ايرانی‌ها فقط خودکامه و زورگو و بی‌خبر از مفاهيم آزادی نيستند بلکه ديگر انسان نيستند! يعنی علاوه بر اين که فرهنگ ندارند، انسانيت هم ندارند پس دفاع در برابر اين موجودات غيرانسانی کافی نيست و باید آنها را از بين برد.

این فیلم ایران را نماد دیکتاتوری و یونان را نماد دموکراسی تصویر می‌کند. به زبانی ساده‌تر داستان بر محور نبرد دائمی خیر و شر می‌چرخد. در حالی که وقتی به فرمان کوروش برده‌داری در امپراتوری پارس ممنوع شده و مردم در دينشان آزاد بودند، در یونان باستان برده‌داری به شکل گسترده‌ای رواج داشت و زنان و برده‌ها شهروند درجه دو محسوب می‌شدند

شيوه فیلم‌سازی کامپیوتری است و هنرپیشگان واقعی در صحنه‌های مجازی نقش‌آفرینی می‌کنند. موسیقی جذاب و ترکیب مناسب با صحنه‌های کامپيوتری نبرد باعث شده تصاوير تابلوهای نقاشی به نظر برسند که فروش فوق‌العاده‌ای را برای سازندگانش پيش‌بينی شود. فيلمی که روی افکار عمومی دنيا تأثير زیادی خواهد گذاشت.

در توضيح این فیلم در یاهو می‌خوانيد که این نبرد سرآغاز دموکراسی در جهان بوده است!

اين تحقير، توهين و حتی تهدید بزرگی است بر ضد ايران و فرهنگ ايرانی. به نظر شما بايد ساکت نشست يا اعتراض کرد؟ من فکر می‌کنم بهترين کار اين نيست که مانند قبل تنها طومار امضا کنيم و منتظر بمانيم تا از ما اعاده حيثيت شود. فکر می‌کنم باید در وبلاگ‌هايمان به زبان‌های مختلف درباره‌اش بنويسيم و چهره‌ای درخور ايران ترسيم کنيم.

حالا بحثی که مطرحه اینه که درمقابل تصویر منفی که این فیلم (که محبوبیت گسترده اش حتمیه) از ایرانی ها نشون میده چه واکنشی باید نشون داد؟ پیشنهاد من رو میتونید در ادامه مطلب بخونید.

ساده ترین کاری که میشه کرد نوشتن طومار اعتراضی است. یک نمونه از اینها تا به حال خطاب به شرکت وارنر برادرز نوشته شده. با اینکه نیت کار خیره ولی به نظر من این کار روش مناسبی برای برخورد با این قضیه نیست. از یک طرف صرفا هیچ خلاقیتی در نوشتن طومار وجود نداره و یک بچه خردسال هم دیگه میتونه این روزها طومار درست کنه. از طرف دیگه اصلا به نظرم اعتراض نباید به شرکت وارنر برادرز یا سازندگان این فیلم باشه چون هدفی که این طومارها دنبال میکنند (معذرت خواهی وارنر برادرز؟ یا توقف نمایش فیلم؟) مسلما برآورده نخواهد شد. در بهترین حالت اگر هم کسی توجهی به این طومارها بکنه فقط باعث میشه مردم بیشتری این فیلم رو ببینند و تبلیغیه برای فیلم.

علاوه بر اون، اگر کمی منطقی فکر کنیم سازندگان فیلم کار بدی نکردند. فیلمی رو درست کرده اند که از نظر زیبایی تصویری احتمالا یکی از قشنگترین فیلمهایی خواهد بود که تا به حال ساخته شده، و اون رو هم بر اساس یک رمان تصویری بدون کوچکترین دخل و تصرفی در داستان کتاب ساخته اند. اصلا من خودم جزو اولین نفرهایی خواهم بود که میرم این فیلم رو ببینم، چون به هیچ وجه نمیشه ارزش های هنری این فیلم رو نادیده گرفت. اعتراضی اگر هست باید به فرانک میلر نویسنده و نقاش داستان کتاب کمیک اصلی باشه که از ما هیولا ساخته، ولی او این کتاب رو ده سال پیش کشیده/نوشته و این طبیعیه که الان اگه بخوایم به اون اعتراض کنیم باز کمی نابخردانه به نظر میرسه.

برای مقابله با این پروپاگاندا باید خیلی هوشمندانه عمل کرد؛ در غیر این صورت تصویری که از خودمون ارائه میدیم تصویر یک سری آدم غرغروئه که هیچ ذوق هنری ندارند و هر چی میشه فقط بلد هستند شعار بدن و اعتراض کنن. این تصویر هم خیلی مثبت تر از تصویری که تو فیلم از ایرانی ها ارائه شده نیست.

به نظر من بهترین راه، سوار شدن بر موج تبلیغاتی عظیمیه که از این هفته با شروع نمایش فیلم بوجود میاد. اگر بتونیم از این موج استفاده کنیم تا حرفی که میخواهیم بزنیم رو به گوش اونایی که میخوان این فیلم رو ببینند برسونیم، بزرگترین موفقیت رو به دست آوردیم.

حالا چطور میتونیم از این موج استفاده کنیم؟ (درست حدس زدید). بمب گوگلی !! من آخرین نفری هستم که بخوام قضیه بمب گوگلی رو لوث کنم ولی به نظر من این یکی از معدود وقتهایی هست که بمب گوگلی میتونه خوب عمل کنه. فکرش رو بکنید. طرف درباره فیلم تو مجله و تلویزیون دیده و از دوستاش شنیده و میره گوگل سرچ میکنه

300 the movie

که ببینه این همه سرو صدا درباره چیه؟ حالا اگر وبسایتی که ما ساختیم جزو اولین ها باشه طرف با اومدن به اون وبسایت میتونه اطلاعاتی که ما میخواهیم رو ببینه.

حالا سوال اینجاست که چه جور اطلاعاتی تو اون صفحه بذاریم. مطمئنا اگه بخوایم نوشته و مقاله طولانی بنویسیم و ادعا کنیم که ماجرا اینطوری نبوده (ادعایی که خود تاریخدانها هم شاید سرش بحث داشته باشند) تقریبا هیچکی اون رو نمیخونه. باید سعی کنیم چیزی در اون صفحه قرار بدیم که برای یک آدم معمولی که علاقه چندانی هم به تاریخ نداره جالب باشه. چیزی از جنس همون چیزی که فیلم رو برای یک آدم معمولی جذاب میکنه.

فکری که به نظر من رسید اینه: تمام نقاش های ایرانی که مایلند و میتونند (مخصوصا کاریکاتوریست ها و تصویرسازها) یک نقاشی بکشند با تم "ایران باستان". اونوقت همه این نقاشی ها رو به شکل یک گالری در اون صفحه قرار میدیم. این کار از چند جهت خوبه: یکی اینکه بیشتر طرفدارهای سیصد کسایی هستند که طرفدار کامیک استریپ هم هستند (فراموش نکنید که فیلم سیصد از روی کتاب کامیک آن درست شده) و برای هنر و مخصوصا نقاشی ارزش قایل هستند و به اون علاقه دارند. تازه خیلی از آدمها ترجیح میدن به یه نقاشی نگاه کنند تا اینکه یک مقاله خشک و طولانی بخونند. دیگه اینکه با این کار به جای ارائه دادن تصویری خشک و عصبانی، تصویری کاملا انسانی از خودمون نشون میدیم؛ انسانهایی هنر دوست و هنرمند که ارزش های هنری فیلمی مثل سیصد رو درک میکنن و اگر اعتراضی هم داشته باشند اونرو میتونند به گونه ای خلاق و هنری بروز بدهند. اصلا هم پیشنهاد نمیکنم که نقاشی ها تلافی جویانه باشه یا مستقیما به فیلم ربط داشته باشه. فقط تم اصلی میتونه ایران باستان باشه و سبک کار حتی الامکان کامیکی باشه، ولی جزئیاتش رو هر نقاش میتونه انتخاب کنه. به عنوان مثال خودم قصد دارم تصویری از خشایارشا اونطور که خودم دوست دارم بکشم، به سبک جلدهای کتابهای کمیک.

به نظر من این منطقی ترین و تاثیرگذارترین کاره. البته مسلما ساختن بمب گوگلی برای عبارت

300 the movie

بسیار سخت تر از اونیه که برای arabian gulf ساختیم، برای همین انتظار ندارم بتونیم وبسایتمون رو اول کنیم. ولی اگه بتونیم اون رو به صفحه اول نتایج گوگل بیاریم میتونیم بگیم که بمب مون کار کرده. من دامنه 300themovie.info رو ثبت کرده ام و یک صفحه موقتی هم راه انداخته ام.

خلاصه کلام اینکه این کار چهار تا حالت بیشتر نداره: یا بمب گوگلی کار میکنه ولی هیچکی نقاشی نمیفرسته به جز خودم، یا بمب گوگلی کار نمیکنه ولی همه نقاشی میفرستند و یه صفحه ی باحال هنری خواهیم داشت که به هر حال همه میتونند ازش لذت ببرند، یا اینکه هم بمب گوگلی کار میکنه و هم همه نقاشی میفرستند و نور علا نور میشه، و یا اینکه نه بمب گوگلی کار میکنه نه هیچکی نقاشی میفرسته ... در هر صورت هیچکی ضرری نمیبینه.

پس اگر با این ایده موافقید و فکر میکنید پیشنهاد خوبیه، برای اینکه بمب گوگلی کار کنه لطفا::

  • اگر وبلاگ یا وبسایت دارید به آدرسhttp://300themovie.info  به شکل زیر لینک بدید:

<a href="http://300themovie.info">300 the movie a>

  • از دوستان و خوانندگانتان هم بخواهید که همین کار را انجام دهند

  • اگر مطمئن نیستید بمب گوگلی چیست چند پاراگراف اول این مطلب رو بخونید

  • از هیچ عبارت دیگه ای برای لینک دادن به اون سایت استفاده نکنید

در پایان توجه شمارو به جالب ترین بخش این مقاله یعنی  یاداشت های مردم جلب میکنم که !!!!!!!!!!!!!!

یاداشت های مردم در سایت عصیان را میتوانید در قسمت کامنت ها

مشاهده کنید

 

 لینک به مطالبی در خصوص فیلم ۳۰۰

وبلاگ دختر عمه فرهیخته اینجانب

بمب گوگلی ۳۰۰

عصیان

آدم کمی معمولی 

 عکسهای بازی ۳۰۰ 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جاذبه و آدرس webattraction.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com